تحریف کتاب مقدس از دیدگاه منتقدان
پرسش :
دیدگاه کارشناسان و محققان درباره ی مصونیت کتاب مقدس از تحریف چیست؟
پاسخ :
اعتبار کتاب مقدس در گذشته و حال مورد انتقاد شدید اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. گزارش های تاریخی نشان می دهد که در قرون ابتدایی مسیحیت نیز برخی منتقدان معتقد به تحریف و تبدیل کتاب مقدس بودند. در قرن نوزدهم میلادی، مباحث انتقادی مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله ی جدیدی شد. برخی منتقدان قرن نوزدهم تحت تأثیر دیدگاه های لیبرال در الهیات، به نقد متون مقدس پرداختند. بولتمان (1876 ـ 1884 . م) که بزرگ ترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است، در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر (1921. م) به ارزیابی کتاب مقدس می پردازد. از نظر او، بسیاری از سخنان مکتوب عیسی (ع) گفته های خود او نیست، بلکه محصول حیات جوامع اولیه مسیحی به شمار می آید.(1)
آدولف فون هارناک، مورخ توانای قرن نوزدهم و بزرگ ترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه ی سه جلدی تاریخ اصول ایمان که بین سال های 1886 تا 1889 به نگارش درآمد، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه ی یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود که تاریخ فرآیند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده ی عیسی (ع)، به ویژه به واسطه ی تعالیم پولس به مذهبی در مورد عیسی (ع) تغییر یافته و به اصل ایمانی تجسم خدای پدر تبدیل شده است.(2) نوسازی روز افزون روایت انجیل به نفع الوهیت عیسی (ع) مورد تأکید کانیبیِر و گوگِل نیز قرار گرفته است.(3) هورن نیز در جلد چهارم از کتابی که در سال 1882 به رشته تحریر درآورد به غلط بودن تاریخ تألیف اناجیل اشاره می کند.(4) وی معتقد است پدران اولیه روایات موهوم را در مورد زمان تألیف اناجیل تصدیق کردند و علمای متأخر نیز برای حفظ احترام آنان روایات و مکتوباتشان را قبول کردند. این روایات راست و دروغ از کتابی به کتاب دیگر منتقل و پس از گذشت زمان، تصحیح و نقد آن مشکل و ناممکن شد.(5)
جان الدر، مبشر آمریکایی کتاب مقدس که خود از مسیحیان معتقد به کتاب مقدس است، در کتاب خود می نویسد: «در ویرانه های اکسیر هنیکوس دو برگ پاپیروس به دست آمده که حاوی عباراتی است که به مسیح (ع) نسبت داده می شود ولی بیشتر این سخنان با آنچه در عهد جدید می خوانیم، متفاوت است.»(6)
«بسیاری از رهبران مسیحی، همچون ویلبرفورس اسقف انگلیسی، معتقدند که پس از کِنسیل (مجمع نیقیه) زمینه ی تغییرات زیادی در رسالات کانن برای انطباق با کلیسا داده شد. پروفسور نستله می نویسد که در این زمان برای انجام این تصحیح صاحب نظرانی را به نام مصححین برگزیدند تا عهد جدید را بر طبق نظریات کلیسا ترسیم کنند.»(7)
برخی از محققان، همچون روبرتسون، معتقدند که انجیل مرقس پس از انتشار رساله دوازده حواری، که مخالف نظریات پولس تنظیم شده بود، برای تقویت جبهه ی پولسیان تصنیف شد. در انجیل مرقس، عیسی (ع) روح انقلابی خود را از دست می دهد ... او حتی بهترین شاگرد خود، پطرس را آن قدر نادان می یابد که او را شیطان و دارای افکار ناپسند می خواند. عیسی (ع) در این انجیل شریعت یهودیان را نفی می کند و مانند پولس به شعایر آنان بی اعتنا می شود ... برخلاف نظر برخی که مرقس را مترجم پطرس می دانند، نویسنده ی این انجیل را بیشتر می توان از همفکران پولس دانست که نه اهل فلسطین بود و نه به جغرافیای آن آشنایی داشت.(8)
وجود نسخه های متعددی از اناجیل و رساله ها که هر کدام نیز طرفدارانی داشت، زمینه ی تأمل بیشتر در چگونگی معتبر شمرده شدن کتاب مقدس را فراهم می سازد. آدام کلارک از محققان مسیحی می نویسد: « این مسئله ثابت شده است که اناجیل دروغین زیادی در قرون اول مسیحیت رایج بوده است و بسیاری از این وقایع دروغین لوقا را بر آن داشت که انجیلش را تحریر کند. نام بیش از هفتاد عدد از این اناجیل دروغین یافت شده است که قسمت هایی از این اناجیل هنوز باقی است و فابریسیوس، این اناجیل را جمع آوری و در سه جلد منتشر کرد. در برخی از این اناجیل بر وجوب اطاعت از شریعت موسوی و لزوم ختان تأکید شده است.»(9) این نکته بر وجود اختلافات فراوان در جامعه ی مسیحی اولیه بر سر رجوع به اناجیل مختلف و عدم اتفاق نظر بر اعتبار اناجیل خاص دلالت می کند. گزارش های متعدد دانشمندان مسیحی از تحولات صدر اول مسیحیت نیز حکایت از تحریف احتمالی کتب دارد: «یوسی بیل در کتاب 25، از جلد ششم تاریخ خود می نویسد: اوریجن (متولد 185. م) در مجلد پنجم از انجیل یوحنا گفته است که پولس، به هیچ کلیسایی مطلب ننوشت و آنچه به برخی کلیساها نوشت دو یا چهار سطر بیشتر نبوده است.»(10)
«در قرن دوم طرفداران مارسیون از میان اناجیل، انجیل لوقا را قبول داشتند، اما انجیلی که مورد اعتماد آنان بود با انجیل لوقایی که امروزه رایج است متفاوت بود.»(11)
تا قرن سوم میلادی، انجیل یوحنا مورد تقدیس عمومی قرار نگرفته بود. گروه زیادی از رهبران کلیسا، مانند اپیفانوس، که به فرقه ی سینوپتیکر موسوم بودند، انجیل یوحنا را مردود می دانستند ایرنئوس از بزرگ ترین مدافعان این انجیل بود و بالاخره پافشاری وی مورد توجه کلیسا قرار گرفت و در قرن چهارم میلادی تأیید عمومی را به دست آورد.(12)
فرقه ابیّون، که از مسیحیان قرن اول میلادی بودند، تنها انجیل متّی را قبول داشتند و اناجیل دیگر را به رسمیت نمی شناختند اما انجیلی که در دست آنها بود با انجیلی که پس از ظهور کنسانتین رایج شد، متفاوت بود.(13)
لوسیان، دانشمند و محقق بزرگ، کتاب سپتواجنت را مورد تجدید نظر قرار داد و بسیاری از تغییراتی که به هنگام ترجمه به یونانی در اناجیل پیدا شده بود از میان برد و چهار انجیلی که به نظر او اناجیل واقعی بودند به وجود آورد، این اناجیل غیر از اناجیلی است که کلیسای پولسی پذیرفته است.(14) شیلسوس در کتاب خطاب حقیقی، نصاری را مورد سرزنش قرار داده، می گوید: «آنان با اناجیل بازی کردند. آنچه را امروز نوشته بودند فردای آن روز محو می کردند.» در سال 384 میلادی، پاپ داماسیوس دستور داد ترجمه ای از عهد قدیم و جدید به خط لاتینی بنویسند تا در کلیسا صورت قانونی داشته باشد. تیودوسیوس پادشاه هم از خصومت هایی که بین روحانیون نصاری متداول شده بود خاطری سخت رنجیده داشت. بالاخره ترجمه ی نامبرده که موسوم به ترجمه ی وولگانا بود خاتمه یافت و مؤلف آن چنین اظهار داشت: «ما پس از آن که آن را با عده ای از نسخ یونانی قدیم مقابله کردیم ترتیبش دادیم؛ یعنی آنچه را مغایر با معنی بود تنقیح کرده، باقی را به حال خود گذاشتیم.» این ترجمه را مجمع تریدنتینی در سال 1546، پس از یازده قرن از تاریخ ترجمه، به رسمیت شناخت. سپس سیستوس پنجم در سال 1590 آن را تخطئه کرد و دستور داد نسخ جدیدی طبع کنند. پس از او، کلیمنضوس هشتم نسخه ی دومی را تخطئه کرد و فرمان داد تا آن را پس از تنقیح مجدداً طبع کنند. انجیل های چهارگانه ای که اکنون نزد کاتولیک ها متداول است، همان است.(15)
نتیجه آن که: مصونیت کتاب مقدس، نه در گذشته و نه در حال، مورد اتفاق نظر کارشناسان نبوده است و تنها تعبد در برابر آرای شوراها و رهبران کلیسایی است که به فرد مسیحی در مورد کتاب مقدس آرامش می بخشید.
پی نوشت:
(1). تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 446.
(2). همان، ص 387.
(3). آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 71.
(4). فیلیسین شاله و ارنست رنان نیز از دانشمندانی هستند که به بیان تحریف کتاب مقدس پرداخته اند. (فیلیسین شاله، تاریخ کوچکی از مذاهب بزرگ، محمد حسین کاشف الغطا، انجیل و مسیحیت، ص 20.)
(5). سید محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(6). جان الدر، باستان شناسی کتاب مقدس، ص 109.
(7). جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 86.
(8). همان، ص 58.
(9). رحمة الله هندی، اظهار الحق، ص 170.
(10). محمد صادق فخر الاسلام، انیس الاعلام، ص 146.
(11). تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(12) . جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 73.
(13). تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(14). احمد بهشتی، عیسی پیام آور اسلام، ص 105.
(15). سید محمد حسین طباطبائی، ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 3، ص 524، به نقل از تفسیر الجواهر، جزء دوم، ص 121.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 185.
اعتبار کتاب مقدس در گذشته و حال مورد انتقاد شدید اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. گزارش های تاریخی نشان می دهد که در قرون ابتدایی مسیحیت نیز برخی منتقدان معتقد به تحریف و تبدیل کتاب مقدس بودند. در قرن نوزدهم میلادی، مباحث انتقادی مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله ی جدیدی شد. برخی منتقدان قرن نوزدهم تحت تأثیر دیدگاه های لیبرال در الهیات، به نقد متون مقدس پرداختند. بولتمان (1876 ـ 1884 . م) که بزرگ ترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است، در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر (1921. م) به ارزیابی کتاب مقدس می پردازد. از نظر او، بسیاری از سخنان مکتوب عیسی (ع) گفته های خود او نیست، بلکه محصول حیات جوامع اولیه مسیحی به شمار می آید.(1)
آدولف فون هارناک، مورخ توانای قرن نوزدهم و بزرگ ترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه ی سه جلدی تاریخ اصول ایمان که بین سال های 1886 تا 1889 به نگارش درآمد، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه ی یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود که تاریخ فرآیند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده ی عیسی (ع)، به ویژه به واسطه ی تعالیم پولس به مذهبی در مورد عیسی (ع) تغییر یافته و به اصل ایمانی تجسم خدای پدر تبدیل شده است.(2) نوسازی روز افزون روایت انجیل به نفع الوهیت عیسی (ع) مورد تأکید کانیبیِر و گوگِل نیز قرار گرفته است.(3) هورن نیز در جلد چهارم از کتابی که در سال 1882 به رشته تحریر درآورد به غلط بودن تاریخ تألیف اناجیل اشاره می کند.(4) وی معتقد است پدران اولیه روایات موهوم را در مورد زمان تألیف اناجیل تصدیق کردند و علمای متأخر نیز برای حفظ احترام آنان روایات و مکتوباتشان را قبول کردند. این روایات راست و دروغ از کتابی به کتاب دیگر منتقل و پس از گذشت زمان، تصحیح و نقد آن مشکل و ناممکن شد.(5)
جان الدر، مبشر آمریکایی کتاب مقدس که خود از مسیحیان معتقد به کتاب مقدس است، در کتاب خود می نویسد: «در ویرانه های اکسیر هنیکوس دو برگ پاپیروس به دست آمده که حاوی عباراتی است که به مسیح (ع) نسبت داده می شود ولی بیشتر این سخنان با آنچه در عهد جدید می خوانیم، متفاوت است.»(6)
«بسیاری از رهبران مسیحی، همچون ویلبرفورس اسقف انگلیسی، معتقدند که پس از کِنسیل (مجمع نیقیه) زمینه ی تغییرات زیادی در رسالات کانن برای انطباق با کلیسا داده شد. پروفسور نستله می نویسد که در این زمان برای انجام این تصحیح صاحب نظرانی را به نام مصححین برگزیدند تا عهد جدید را بر طبق نظریات کلیسا ترسیم کنند.»(7)
برخی از محققان، همچون روبرتسون، معتقدند که انجیل مرقس پس از انتشار رساله دوازده حواری، که مخالف نظریات پولس تنظیم شده بود، برای تقویت جبهه ی پولسیان تصنیف شد. در انجیل مرقس، عیسی (ع) روح انقلابی خود را از دست می دهد ... او حتی بهترین شاگرد خود، پطرس را آن قدر نادان می یابد که او را شیطان و دارای افکار ناپسند می خواند. عیسی (ع) در این انجیل شریعت یهودیان را نفی می کند و مانند پولس به شعایر آنان بی اعتنا می شود ... برخلاف نظر برخی که مرقس را مترجم پطرس می دانند، نویسنده ی این انجیل را بیشتر می توان از همفکران پولس دانست که نه اهل فلسطین بود و نه به جغرافیای آن آشنایی داشت.(8)
وجود نسخه های متعددی از اناجیل و رساله ها که هر کدام نیز طرفدارانی داشت، زمینه ی تأمل بیشتر در چگونگی معتبر شمرده شدن کتاب مقدس را فراهم می سازد. آدام کلارک از محققان مسیحی می نویسد: « این مسئله ثابت شده است که اناجیل دروغین زیادی در قرون اول مسیحیت رایج بوده است و بسیاری از این وقایع دروغین لوقا را بر آن داشت که انجیلش را تحریر کند. نام بیش از هفتاد عدد از این اناجیل دروغین یافت شده است که قسمت هایی از این اناجیل هنوز باقی است و فابریسیوس، این اناجیل را جمع آوری و در سه جلد منتشر کرد. در برخی از این اناجیل بر وجوب اطاعت از شریعت موسوی و لزوم ختان تأکید شده است.»(9) این نکته بر وجود اختلافات فراوان در جامعه ی مسیحی اولیه بر سر رجوع به اناجیل مختلف و عدم اتفاق نظر بر اعتبار اناجیل خاص دلالت می کند. گزارش های متعدد دانشمندان مسیحی از تحولات صدر اول مسیحیت نیز حکایت از تحریف احتمالی کتب دارد: «یوسی بیل در کتاب 25، از جلد ششم تاریخ خود می نویسد: اوریجن (متولد 185. م) در مجلد پنجم از انجیل یوحنا گفته است که پولس، به هیچ کلیسایی مطلب ننوشت و آنچه به برخی کلیساها نوشت دو یا چهار سطر بیشتر نبوده است.»(10)
«در قرن دوم طرفداران مارسیون از میان اناجیل، انجیل لوقا را قبول داشتند، اما انجیلی که مورد اعتماد آنان بود با انجیل لوقایی که امروزه رایج است متفاوت بود.»(11)
تا قرن سوم میلادی، انجیل یوحنا مورد تقدیس عمومی قرار نگرفته بود. گروه زیادی از رهبران کلیسا، مانند اپیفانوس، که به فرقه ی سینوپتیکر موسوم بودند، انجیل یوحنا را مردود می دانستند ایرنئوس از بزرگ ترین مدافعان این انجیل بود و بالاخره پافشاری وی مورد توجه کلیسا قرار گرفت و در قرن چهارم میلادی تأیید عمومی را به دست آورد.(12)
فرقه ابیّون، که از مسیحیان قرن اول میلادی بودند، تنها انجیل متّی را قبول داشتند و اناجیل دیگر را به رسمیت نمی شناختند اما انجیلی که در دست آنها بود با انجیلی که پس از ظهور کنسانتین رایج شد، متفاوت بود.(13)
لوسیان، دانشمند و محقق بزرگ، کتاب سپتواجنت را مورد تجدید نظر قرار داد و بسیاری از تغییراتی که به هنگام ترجمه به یونانی در اناجیل پیدا شده بود از میان برد و چهار انجیلی که به نظر او اناجیل واقعی بودند به وجود آورد، این اناجیل غیر از اناجیلی است که کلیسای پولسی پذیرفته است.(14) شیلسوس در کتاب خطاب حقیقی، نصاری را مورد سرزنش قرار داده، می گوید: «آنان با اناجیل بازی کردند. آنچه را امروز نوشته بودند فردای آن روز محو می کردند.» در سال 384 میلادی، پاپ داماسیوس دستور داد ترجمه ای از عهد قدیم و جدید به خط لاتینی بنویسند تا در کلیسا صورت قانونی داشته باشد. تیودوسیوس پادشاه هم از خصومت هایی که بین روحانیون نصاری متداول شده بود خاطری سخت رنجیده داشت. بالاخره ترجمه ی نامبرده که موسوم به ترجمه ی وولگانا بود خاتمه یافت و مؤلف آن چنین اظهار داشت: «ما پس از آن که آن را با عده ای از نسخ یونانی قدیم مقابله کردیم ترتیبش دادیم؛ یعنی آنچه را مغایر با معنی بود تنقیح کرده، باقی را به حال خود گذاشتیم.» این ترجمه را مجمع تریدنتینی در سال 1546، پس از یازده قرن از تاریخ ترجمه، به رسمیت شناخت. سپس سیستوس پنجم در سال 1590 آن را تخطئه کرد و دستور داد نسخ جدیدی طبع کنند. پس از او، کلیمنضوس هشتم نسخه ی دومی را تخطئه کرد و فرمان داد تا آن را پس از تنقیح مجدداً طبع کنند. انجیل های چهارگانه ای که اکنون نزد کاتولیک ها متداول است، همان است.(15)
نتیجه آن که: مصونیت کتاب مقدس، نه در گذشته و نه در حال، مورد اتفاق نظر کارشناسان نبوده است و تنها تعبد در برابر آرای شوراها و رهبران کلیسایی است که به فرد مسیحی در مورد کتاب مقدس آرامش می بخشید.
پی نوشت:
(1). تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 446.
(2). همان، ص 387.
(3). آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 71.
(4). فیلیسین شاله و ارنست رنان نیز از دانشمندانی هستند که به بیان تحریف کتاب مقدس پرداخته اند. (فیلیسین شاله، تاریخ کوچکی از مذاهب بزرگ، محمد حسین کاشف الغطا، انجیل و مسیحیت، ص 20.)
(5). سید محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(6). جان الدر، باستان شناسی کتاب مقدس، ص 109.
(7). جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 86.
(8). همان، ص 58.
(9). رحمة الله هندی، اظهار الحق، ص 170.
(10). محمد صادق فخر الاسلام، انیس الاعلام، ص 146.
(11). تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(12) . جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 73.
(13). تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(14). احمد بهشتی، عیسی پیام آور اسلام، ص 105.
(15). سید محمد حسین طباطبائی، ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 3، ص 524، به نقل از تفسیر الجواهر، جزء دوم، ص 121.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 185.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}